هراس تنهایی

ساخت وبلاگ


قبل رقصیدن
از جیب این کتی که سال ها نپوشیده بودمش
پروانه ای یافتم که
جز خرده رنگ هایی به هم ریخته
سرِ انگشتانم،
چیزی از بال برایش نمانده بود.
بگذار بنشینم
دست هایم صورتت را قاب گرفته،
دارم نوازشت می کنم اما
حالم اصلا خوب نیست.
فکر می کنم
وقتی زنی گونه اش برق می زند،
رنگی
جایی
از هراس تنهایی
پریده.


ازیناست که میگم نخونید:)...
ما را در سایت ازیناست که میگم نخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1its-me0 بازدید : 214 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1397 ساعت: 2:25