ازیناست که میگم نخونید:)

متن مرتبط با «بن بست بی انتها» در سایت ازیناست که میگم نخونید:) نوشته شده است

سزار بی ن....

  • سلام سلام از اونجایی که کلی نوشتم و با یه اشاره بیان جان همش پرید ترجیح دادم با ریکوردر گوگل صحبت کنم تا اون برام همه چیز را تایپ کنه و امیدوارم که خوانا باشه. میخواستم براتون راجع به قضیه این چند وقت ها و سرویس شدن دهن مبارک صحبت کنم هرچی با خودم فکر می کنم میبینم که طی سه سال گذشته سه بار شدیداً حال و روزم خراب شد و کارم به بیمارستان کشید و در پس پرده هر سه تایی اونا یه سزاار بود اولیش برمیگرده به زمانی که با همسر رفتیم ولیعصر و یکی از کافه های پشت دانشکده هنر سزار گرفتیم چشمتون روز بد نبینه من مسموم شدم و حال و روزی داشتم که نگم براتون دومین مورد برای جمعه پارسال همین موقع ها بود که از محل کار رفتم میخوش یه دونه پیتزا گرفتم و از اونجایی که هوس سزار کرده بودم یه دونه سالادسزار گرفتم چند قاچ از سالاد خوردم اما سردرد شدیدی گرفتم گفتم یه چرت میزنم تا سرم بهترشه و بعد برسم خدمت سزار اما سردرد همانا و بدتر شدن درد همونا چشمتون روز بد نبینه کرونا گرفتم چه کرونایی.. و نگم که شب سختی رو پشت سر گذاشتم و عطای اون سزار را به لقایش بخشیدم سومین مورد میشه ۲۰ بهمن همین امسال اون روزی که تصمیم گرفتم با کاهوی عجیب و جدیدی که همسر گرفته بود یه سالاد سزار درست کنم درست کردم و بردم سالن و خوردم اما یک سردرد خیلی شدید گرفتم و از اونجایی که سخت مشغول کار بودم یه قرص خوردم و به کارم ادامه دادم تا اینکه همکارم اومد داخل و با تعجب بهم گفت چرا چهره ات این شکلیه و آنجا بود که توی آینه به خودم نگاه کردم و دیدم وای صورتم تیکه تیکه ورم کرده و اومده بالا تمام سینه گردن و دست هام کهیر زده و دونه های قرمز رنگ زیادی روشه چشمتون روز بد نبینه تنها اون شب پاشدم رفتم بیمارستان همسر نبود و اقوام هم کسی تهران نب, ...ادامه مطلب

  • مشت های کوبنده

  • اومدیم یه جایی دوتا پلاستیک شکلات دادن دست دوتا بچه تخس با یه ضربی میکوبن.. بابا اینا اشتباه گرفتن این مشتارو باید حواله اسرائیل اشغالگر کنی بچه جون مگه حمله چریکی اینجاست اینجور پرت میکنی چرا مادر پدرا توجیه نمیکنن بچه هارو, ...ادامه مطلب

  • آقا بیاید حرف بزنیم هرچی فکر کردم پستی برای انتشار ندارم(موقت)

  •     دارم حالا یکی میزارم ولی رمزدار رمز داده میشود به بعضی از دوستان البته, ...ادامه مطلب

  • بیاید باهم برای 29اسفند 99بنویسیم

  • من معتقدم هر آدمی باید یه دفتر داشته باشه تا توش برای خدا نامه بنویسه امشب میخوام یه دفتر بردارید تا باهم یه نامه بنویسیم اول اینکه حداقل ده تا از اتفاقای خوب98 بنویسید و خدارو شکر کنید، برای سلامتیتو, ...ادامه مطلب

  • پدر پولدار، پدر بی پول

  •   این سومین کتابیه که امسال خوندم. و هرچی فکر کردم از کجای کتاب متنی رو انتخاب کنم و براتون بزارم به نتیجه ای نمیرسیدم. به شخصه میخوام بگم اگر میخواهید یک فرد متفاوت و موفق باشید خوندن این کتاب لطف ب, ...ادامه مطلب

  • بی بها

  •   خواب نمیبرد مرا یار نمی‌خرد مرا مرگ نمیدرد مرا آه چه بی بها شدم ...   +جدا فاز اینایی که میان میخونن میگن عالیه چیه؟:) +بله..خوش باشین, ...ادامه مطلب

  • بعضیا بنزم سوار شن ...

  •   1 وقتی باهام تماس گرفتن و گفتن میخوایم کلاس فلان استاد بدیم بهتون خیلی خوشحال شدم ولی نمیدونستم قراره اینجوری پوستم کنده شه.. بچه هایی که جلسه پنجم صفر بودن،و جلسات قبل معلمی داشتن که بهشون درس نمید, ...ادامه مطلب

  • یا من شبیه کوه برفی سرد و سنگینم؟

  • دلتنگی همیشگی نیست.. قلب هم شبیه لباس، روزی برای خریدارش جا باز میکند.. +شده دلتون بخواد زمین دهن باز میکرد میرفتید تو زمین و ازین حس گناه لعنتی راحت شید؟ من چندساله ... +فراتر از کسی رو نداشتن برا, ...ادامه مطلب

  • دندون عقلتم بیبی طوره کوشولو:|

  • اومدم دندون پزشکی که دختر عموم هست..(دخترعموم دندون پزشک نیست) بعد شاید7/8سال اومدم دندون پزشکی!:| بس که من خاطره تلخ دارم از دندون پزشکی!تازه تصورکنید انقدر اذیتم کردن در بچگی(مدرسه هم نمیرفتم حتی) که مامان بابای من با این حد از بیخیالی با یادآوریش عذاب وجدان میگیرن میگن مارو ببخش:)) گفتن دندونات مشکل ندارن فقط بین دندونات پوسیدگی جزئی داره که با نخ دندون , ...ادامه مطلب

  • حیوان نباشیم(غر نوشت شدید ازنوع عصبی!)

  • ادمی نیستم که رو بندازم.. واگر رو بندازم کلی معذبم و به کسی رومیندازم که خیالم راحت باشه بد برخورد نمیکنه! با کلی دنگ و فنگ عمه قبول کرد مدلم بشه!انقدر پول داره که بره بهترین جا و براش مهم نباشه مدل من شدن! دوبار سر کارای دانشگاهم به لطف اونا درس گرفتم وگرنه کلی دوندگی بود و اخرش هیچی! اول مربی گفت عصرارو راه میندازیم به عمه گفتم عیب نداره عصر اخر سال میبرمت, ...ادامه مطلب

  • خواب،مرگ یا بیداری؟

  • دیشب خیلی خسته بودم..علی رغم خستگی راحت خوابم نبرد..خواب دیدم و بعد بیدار شدم.. اتاقمو میدیدم حالتی که روتخت درازکشیده بودم حتی.. یهو دوتا دست که هم مرئی بودن هم نامرئی اومدن روشونه هام.. بعضا پیش اومده بود که دستم تو خواب زیر سرم بوده و بی حس و سنگین میشد و نمیتونستم تکونش بدم وقتی ازخواب میپریدم.. اما این دفعه نه بی حس نبودن ..به وضع خودم نگاه کردم به پشت خوابیده بودم و جفت دستام کنارم بود.. وحشت کردم...ترسیدم..خواستم پاشم اما دستایی که ازپایین شبیه دستای خودم روشونه هام بودن محکم گرفته بودنم.. داد زدم بابامو صدا زدم...کسی نیومد..همه خواب بودن..مامانمو صدا زدم...ناله زدم..اون دستا ولی محکم گرفته بودنم.. دست از تقلا برداشتم..وحشت زده،نمیدونم چقدر گذشت که حس کردم اون دستا رفت و میتونم تکون بخورم.. شبیه روحی که از بدن جداشده اون لحظه جون میکندم..وانگار دوباره روح به جسمم برگشت یکبار دیگم تکرار شد.. همه اطرافمو میدیدم و حالت خوابم و داد میزدم از ترس و کسی نمیشنید.. بعیده بفهمید حالمو.. اذان شد،صدای موذن میومد..عجیب دلم میخواست تا اخرشو گوش بدم.. رفتم جلو آیینه روشویی..به خودم به چهرم موهام جسم و لباسم همش زیبا ولی اگه طلوع فردا نبینم؟؟ اگه همش تو کفن بره.. ترسیدم وحشت اون دستا..فریادا و زجه ها.. دلم میخواست میشد یکیشونو بیدار کنم بغلم بگیره تا صبح تا بفهمه زندم...تا صبح نترسم ازون د, ...ادامه مطلب

  • بنده ی سرتا پا خطاکار

  • آدمها تا حد مردن از خود خسته ات می کنند ترکت نمی کنند... اما مجبورت میکنند ترکشان کنی آنگاه تو میشوی بنده ی سرتا پا خطا کار...! .  " هوشنگ ابتهاج " بشنوید:) متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" value="False"> دریافت, ...ادامه مطلب

  • با طلا بنویسید!تشکر:|

  • با حرص بخاطر حرفش میگم: به میمون گفتن شاهدت کیه گفت کلاهم!! +قالت سمیرافی الوقت الغضب! خداروشکر کنید جای اون مغضوب نبودید:| +حالا برید فکر کنید ببینید من چی گفتم!میکس چندتا ضرب المثل:)) +میخنده(نمیخنده علنا میپاشه از هم:|)میگه میمون؟میگم بله میمون !!!!همونم از سرت زیاده! :| ,بنویسیدتشکر ...ادامه مطلب

  • بی تو مهتاب..

  • با تو گفتم : حذر از عشق نه دانم نه توانم، و تو گفتی من از این شهر سفر خواهم کرد. عاقبت هم رفتی، و چه آسان تو شکستی دل غمگین مرا تو سفر کردی از این شهر ولی، ای گل خوبم، جانم من هنوزم « حذر از عشق ندانم، سفر از پیش تو هرگزنتوانم، نتوانم» *** روزها طی شد و رفت. تو که رفتی منِ دلخسته ی پاک با همه درد در این شهر غریب، باز عاشق ماندم همهْ فکرمْ، همهْ ذکرمْ، آرزوهای دلِ دربدر و خسته ز هجرم، وصل و دید,مهتاب ...ادامه مطلب

  • ناز میخوابیم خشم اژدها پامیشیم:|

  •  این کابوس واران اینا به حدی کابوس بود کهمن گاهی فکر میکنم این اتفاق افتاد چه کنم.. توی سرو صدای این پیرزنا به بدبختی خواب رفتم,گرم خواب بودم یکی توخواب داشت اذیتم میکرد.. رومو کردم اینطرف یهو یکی گفت سمیرا سمیرا! یه لحظه میخواستم بزنم تودهنش ..اماده شده بودم بزنم که چشام زودترباز شد.. میگه:انقدر نازخوابیده بودی دلمون نیومد بیدارت کنیم,الان دیدم تکون خوردی سریع اومدم بیدارت کنم! طی چندثانیه تمام ف,میخوابیم,اژدها,پامیشیم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها