ازیناست که میگم نخونید:)

متن مرتبط با «شاید» در سایت ازیناست که میگم نخونید:) نوشته شده است

شاید بعدها به خودتون بگید کاش میدونستم

  • این چندوقت با اضطراب زیادی دست و پنجه نرم کردم و دو هفته است که جلسات مشاورمو با کلی تاخیر شروع کردم.. ریشه اضطراب هام آینده است و برنامه هایی که نتونستم با سرعتی که میخوام به جایی برسونم..هدف هایی مثل رسوندن کارم به یک نقطه امن شغلی که بتونم بعد از اقدام برای بارداری کارم رو به صورت دیگه ای حفظ کنم و مجبور نشم حرفه ای که براش زحمت کشیدم بزارم کنار و به امید اینکه مدت طولانی بعدش از منفی صفر شروع کنم... شرایط اقتصادی جامعه اضطراب هایی که بخاطر تصور خونه نشینی و مسائل مالی سراغم میومد و... حالا شاید بگید اینا چه ربطی به ما داره که نوشتی کاش میخوندیم؟ ازینجای داستان! من از همون قدیم خیلی به اطرافیان نگاه میکردم و زندگی ها وچالش هایی که داشتن رو تحلیل میکردم.. حقیقتا کار خونه هیچوقت تمومی نداره! یه روند فرسایشیه! میگی چرا؟ یه پازل یا دومینو یا حتی ازین سازه های دست ساز درنظر بگیرید که میسازیم.. ما با علم به اینکه قراره بعدش خرابش کنیم میسازیم! فرقی هم نداره چندسالتون باشه اگر در نزدیکی پایان سازه این سازه رو کسی خراب کنه یا اگر تازه پازل تمام کردید و هنوز به فراغت و حس ارامش بعد از دیدن نتیجه نرسیده باشید و کسی خرابش کنه چه حالی میشید؟ شاید بگید کار خونه فرق داره نه! تفاوتش میزان بالاتر پذیرش و درک اینه در اخر کاریه که باید انجام بشه، حالا خونه داری آشپزی تربیت فرزند و... مسایل این چنینی خانم هارو درنظر بگیرید همینجا نگه دارید بریم پارت بعدی! یه خانم که قبلا توی اجتماع بوده ونقشی فارغ از مادر و همسر بودن داشته که براش خروجی تعبیه شده بوده کارهایی که تیک میخوردن و حس خوبی که بعد از اتمام کار میگرفتن، احترام وحس مقبولیت که بخاطر بودن در میون ادم ها داشته و حتی فارغ , ...ادامه مطلب

  • سیمرغ شایدم خر!

  • چند وقت پیشا نزدیک در حیاط نشسته بودم یهو دیدم از اسمون صدا اومد قووووداااااا و یه چیزی فرود اومد وسط حیاط، برگشتم رو به مامانم گفتم مامان یه چیزی افتاد:رفتم بیرون دیدم یه مرغ نوجوون تو باغچه است.. م, ...ادامه مطلب

  • تلخه نمیخواید نخونید:)!شاید موقت

  • دوست خانوادگی دختر همسایمون که با منم دوست ازم خواست کتابامو بدم بهش تا خواهر عروسشون برای کنکور بخونه.. نمیدونم بلاخره باکلی تاکیدکه کتابارو باید سالم بهم برگردونه بهش دادم.. موقع چیدن کتابا بغض گلومو گرفته بود همه چی برام مرور میشد..عاشق کتابای زیست شناسیم نشرالگوهاو مبتکرانای شیمی بودم.. دلم میخواست براخودم نگهشون دارم و بازم بخونم..دلم میخواست همشونو بخونم.. این دوسال ازجلو چشمام رد شد.. چه ر,نمیخواید,نخونیدشاید ...ادامه مطلب

  • زندگی شاید همین باشد..

  • 1 مراقبه امروز یوگا راجع به عشق بود.. گفت به شخصی که دوست دارید عاشقتون شه یامیخواید عشق بیشتر شه فکر کنید.. یه وقتایی اون مراقبه اخر یوگا برام حال بهم زنه.. هرچی فکر کردم به چه کسی باید فکر کنم..کسی نبود..  کسی که من دلم بخواد..البته اگه هنوزم اسمش دل! باز خوبیش اینه من انقدر خسته بودم که باز رفت, ...ادامه مطلب

  • تبِ تند!هه(شاید موقت)تاهرجا اعصابم قد بده:)

  • حتی این تله فیلمای مزخرف ایرانیم ماهیت پسرا و اکثر مردای ایرانی نشون میده! دیالوگ تکراری و خنده  دار آشنا: +مریم باور کن من هر کاری میکنم برای زندگیمون میکنم.. وزندگی وقتی خوب میشه وقتی به همه اون چیزا که به اسم "زندگیمون"بود رسید..مریم میشه مزاحم..دیگه وقت نداره براش..دردسر و درآخر شیفت دِلیت! یا , ...ادامه مطلب

  • مُد و شاید هم فقر

  • زن ها وقتی زیاد چشم به راه ِ  نشستن جوجه انگشت هایی مردانه ، روی شاخ و برگ گیسو شان می مانند، کلافه از این نداری و نبودن یک روز  دست به تبر می برند و  به جان جنگل گیسو می افتند . طوری که ما خیال می کنیم مُد بوده لابد  که از ریشه زده غافل از این که , ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها