سیمرغ شایدم خر!

ساخت وبلاگ


چند وقت پیشا نزدیک در حیاط نشسته بودم یهو دیدم از اسمون صدا اومد قووووداااااا و یه چیزی فرود اومد وسط حیاط، برگشتم رو به مامانم گفتم مامان یه چیزی افتاد:رفتم بیرون دیدم یه مرغ نوجوون تو باغچه است..

مامانم اومد گفت چیه؟گفتم به حق چیزای ندیده از اسمون مرغ میباره:|

کمی بعد یه پسر بچه در زد گفت جوجه من افتاده تو حیاطتون؟گفتم بله:|

یه ساعت دنبالش کردیم تو حیاط این میگفت قود قود قود قداااااا و جاخالی میداد

سر آخر گرفتیم دادیمش..

امروز داشتم از کلاس برمیگشم با صحنه ای روبه رو شدم یه مرغ همچنان نوجوون با کاکل موهاش چتری بودا انقدر این باحال بود..هی داشتم نگاش میکردم میخندیدم، گفتم عجب دوره زمونه ای شده تو کوچه ها مرغ میره میاد

رفتم تو به مامانم که داشت با تلفن حرف میزد گفتم زود قطع کن بیا اینو ببین باحال ترین و عجیب ترین مرغیه که دیدم..

که ایفن زنگ خورد و یه پسره که گویا با مامانش داشتن رد میشدن پشت ایفن گفت این مرغه برا شماست،که گفتیم نه و زنگ همسایمون زد..

همسایمون که گویا این مرغه یکی دوبارم خونه اونا رفته بود به پسره گفت الان میام و چادر پوشید اومد دم در..

سه تا ادم وایساده بودیم و این مرغم با کاکل باحالش سینه سپر کرده و بود جلومون رژه میرفت هر کار کردیم بگیریمش نشد..

همسایمون میگفت همین یکیه ها!انقدر فضوله که فقط این میپره اینور اون ور..

آخرش فرستادیمش تو گاراژ همسایه و همسایه بعد پنج دقیقه مذاکره دیدیم بامرغ نوجوان در زیر بغلش اومد بیرون رفت خونه صاحب مرغه

یعنی برا اولین بار دلم خواست حیوون خونگی داشته باشم اونم این مرغه...

یه مرغ خری بود نمیدونینعاشق چتری موهاش شدم اصلا!خیلی خره

ازیناست که میگم نخونید:)...
ما را در سایت ازیناست که میگم نخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1its-me0 بازدید : 199 تاريخ : چهارشنبه 13 شهريور 1398 ساعت: 13:55