ازیناست که میگم نخونید:)

متن مرتبط با «هیچ وقت دیر نیست» در سایت ازیناست که میگم نخونید:) نوشته شده است

آقا بیاید حرف بزنیم هرچی فکر کردم پستی برای انتشار ندارم(موقت)

  •     دارم حالا یکی میزارم ولی رمزدار رمز داده میشود به بعضی از دوستان البته, ...ادامه مطلب

  • هیچی..

  •     قصه ی آدم های دل شکسته خیلی کوتاست.. میپرسی: چی شده؟ میگن: هیچی.., ...ادامه مطلب

  • دیروز امروز هفته آینده

  •     ذوقم به همه چی کور شده..یجورایی انگار مچاله شدم تو خودم.. نمیدونم سر مریضی این چندوقته یا خستگی توام با دلمردگی این روزا..که جسمم خسته است.. صبحا به زور چشام باز میکنم دیشب ساعت 8که رسیدم خونه درا, ...ادامه مطلب

  • به وقت شام یا دورهمی وبلاگی؟!

  • همینطور بی مقدمه بگم ک پوشیدم که به سانس ساعت4 قرارم با مریم برسم! پسر خالم بود نشستم کنارشون گفت:میخوای با خاله بیام برسونمت هوا داغه،میری دانشگاه؟؟ گفتم نه سینما،که گفت سینما؟؟؟پس باهمون تاکسی برو:|:)) خلاصه بلاخره رسیدم مریمو دیدم و رفتیم فیلم ببینیم خب فیلم به وقت شام غمگین بود..من تمام مدت خیره شده بودم و تماشا میکردم و به فین فین مریم گوش میدادم وبه دو, ...ادامه مطلب

  • موقت و موقت پست یک درد ماندنی

  • داغ بی لیاقتی و بی چشم و رویی بعضیا انقدر سنگینه که تا ابد با یاداوریش جگرت اتیش بگیره!, ...ادامه مطلب

  • تنبلی(موقت)

  • دیشب:صبح پاشم قبل دانشگاهم ورزش کنم 6:15حالا هفت و نیمم پاشم به همه کارام میرسم 7:30باید برنامه کلاسیمم بگیرم 8:اه کی اصلا هفته اول میره دانشگاه؟؟ 8:06گوشی به دست در رخت خواب :|, ...ادامه مطلب

  • وقتی نهال بودم(چالش)

  • وقتی نهال بودم تمام هم بازیام پسر بودن.. معمولا نهال شیطون و بی سرو صدایی بودم فقط به ثانیه ای غیبم میزد و زمانی که پیدام میشد و یه گوشه مینشستم باید میفهمیدن یه جایی دست گل آب دادم! از انداختن روسری توی چراغ واتیش زدنش تا با سنگ زدن پسرعموی دخترعمم چون زده بودش.. اونموقع ها خیلی دوسش داشتم:| از رنگ کردن سرتاسر دیوارای خونه با رژ24ساعته قرمز مامان علاقه داشت به موهام گیره بزنه اما گویا من علاقه نداشتم و به شب نرسیده گیره گم میشد تا یه سری تلویزیون خراب میشه و تعمیرگاه تلویزیونو با یه پلاستیک گیره و کش پس میده!  از شجاع بودنم و از سه سالگی تنها خوابیدنم توی اتاق مجزا ازینکه بدم میومد کسی بغلم کنه.. اینکه انقدر روسریمو محکم میکردم که کبود میشدم از لباسای نویی که برای یه مهمونی مهم پوشیدن تنم و درست ربع ساعت قبل مهمونی پریدم تو گلای پارک و...بعد هم مراحل نوازش:| از اینکه هرشب به بابام قبل خواب میگفتم بابا ساعتتو کوک کردی؟آب خواستم بهم میدی؟دستشویی داشتم میبریم؟ البته ناگفته نماند گاهی جای اب و دسشویی عوضی میگفتم:| تا بازی با پسرا و رفتن بالای درخت وگیر کردن و التماس کردن:))نخندین مورد داشتیم ازهمون موقع ها شیفته این خصایصم بود:| ازینکه هرجایی بلایی سرم میومده که زخمم بشه حتی محال بود گریه کنم! تا فرار از مدرسه..البته فقط یه مورد بود اونم اول دبستان تا اذیت سگ و فرار از دستش! خشک کرد, ...ادامه مطلب

  • دیرین دیرین(من و بازیگر همزاد:دی)

  • وخاله برای هزارمین بار وسط خواب زنگ زد و گفت تو چقدر شبیه مهسا طهماسبی (ببینید) هستی.. یعنی دهنمو صاف کرد:/ هربار هم زنگ میزنه ها:))ذوق داره:| خب انصافا تو بعضی عکساش خیلی شبیهیم..تو بعضیاش اصلا:| خاله میگه چه تفاوتی داره باهات ,میگم: من چال دارم اون نداره..اون پول داره من ندارم:| , ...ادامه مطلب

  • ماهیچ..ما نگاه..

  • پسرخاله بعد ازکلی دوندگی برای سرکار رفتن با مدرک لیسانس ودرحال گرفتن فوق لیسانس, فوق دیپلم ارایه داد.. فاجعه یعنی برای اینکه بری سرکار واسه یه لقمه نون باید دوکلاس بی سوادتر باشی.. فارغ التحصیل دانشگاه دولتی حالا رفته مدرکشو بگیره.. دانشگاه گفته باید سابقه دوسال کار دولتی با بیمه داشته باشی تا مدرکتو بدیم بری سرکار منم همون لحظه باوجود اینکه با پسرخاله غیر سلام و خداحافظ حرفی نزده بودم تا اون لحظه گفتم:برو بگو د آخه نه که تنوع کار دولتیم خیلی زیاده داشتم میخواستم کار با بیمه ول کنم برم سر قبر بابات کار کنم؟؟, ...ادامه مطلب

  • موقت

  • و وی به شدت حالش بدشده و در مرز گریه کردن است.. بیان این خز بازیا چیه درمیاری؟:/ بلاگ تلخ شیرین مثل زندگی .اسپراندو..روزگار یک مهندس گتسبی هم فک کنم جزء اسماشون بود:/ کجا جمع کردید برید؟ بابابمونید.. بودین خب:| چرا سروبلاگ خالی میکنید؟, ...ادامه مطلب

  • وقتی روت نمیشه:)))هرکی رمز خواست بگه

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید ادامه مطلب,نمیشههرکی ...ادامه مطلب

  • سردرد!موقت

  • و لعنت بر سردرد!! این دردسرموی بلند همینه. خشک شدنش بعدحمام..خصوصا اگر ادمی باشید که سشوار نمیکشه! و دوم توی اب و هوایی مثل اینجا اون حجم قریب به یک متر مو باعث عرق کردن پوست سر  وباکوچکترین تغییر هوایی.. سردرد امضا دخترک در ارزوی مسکن:| #سردرد #سکسکه #ول_نمیکنه_چرا؟:/ ,سردردموقت ...ادامه مطلب

  • وقتی کلمات ازتو میگویند!

  • اره دوجور ایهامه قشنگ خودش:)یک شبیه اون بیت:تمام روز میخندم تمام شب یکی دیگممن از حال خودم به این مردم دروغای بدی میگمیکیش اینجوری یعنی سعی کنی جوری که نیستی خودتو نشون بدی..یکی هم میتونه گذشته باشه..یک نفر که بوده ولی دیگه نیست..نیست ولی هست..متوجه میشیدالبته میشه یجور دیگم دید که منظور من نبود:))اینکه حامله باشه یه خانم ,وقتی,کلمات,ازتو,میگویند ...ادامه مطلب

  • تلخه نمیخواید نخونید:)!شاید موقت

  • دوست خانوادگی دختر همسایمون که با منم دوست ازم خواست کتابامو بدم بهش تا خواهر عروسشون برای کنکور بخونه.. نمیدونم بلاخره باکلی تاکیدکه کتابارو باید سالم بهم برگردونه بهش دادم.. موقع چیدن کتابا بغض گلومو گرفته بود همه چی برام مرور میشد..عاشق کتابای زیست شناسیم نشرالگوهاو مبتکرانای شیمی بودم.. دلم میخواست براخودم نگهشون دارم و بازم بخونم..دلم میخواست همشونو بخونم.. این دوسال ازجلو چشمام رد شد.. چه ر,نمیخواید,نخونیدشاید ...ادامه مطلب

  • توبگو..موقت

  • میشه حرف بزنید,یه چیزی بگید,هرچی بود..هرچی به ذهنتون رسیه و قابل پخش بود:)))حتی خصوصی اگه خواستید کسی نخونه نگید مغز من به حرف میاد..که نمیخوام صداشو بشنوم.. میخوام مجال حرف زدن بهش ندم.. من نق زدنم شروع شه تا اخر شب پست میزنما!بعد میشم آبغوره میگیرم!براهمین میگم نمیخوام به مغزم مجالی بدم.. +ازین خل بازیا فقط تو وب من اتفاق میوفته ها:) ,توبگوموقت ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها