دیروز امروز هفته آینده

ساخت وبلاگ

 

 

ذوقم به همه چی کور شده..یجورایی انگار مچاله شدم تو خودم..

نمیدونم سر مریضی این چندوقته یا خستگی توام با دلمردگی این روزا..که جسمم خسته است..

صبحا به زور چشام باز میکنم دیشب ساعت 8که رسیدم خونه دراز کشیدم و خوابیدم فقط نپربع ساعت یا کمتر فقط میدونم دیگه خوابم نبرد تا ساعت 11:30که نشسته بودم سرم تو گوشی بود و سرم گیج رفت و از حالت نشسته به پهلو افتادم رو دسته مبل..تا حالا این مدل دیده بودین؟اخه سرگیجه نشسته؟؟

,امروز,م سخت پا شدم ... با زمین و زمون هیچ من با خودمم قهرم انگار صبحونه نخوردم رفتم کارگاه مربیگری حضوری زدم نه راه افتادم دانشگاه دانشگاه رفتم کلاس انگار سوک سوک کرده باشم شوت برگشتم کارگاه، نمیخوام از وضع و سرعت رانندگی ,امروز,م بگم.. اومدم خونه فقط بدون اینکه با کسی حرف بزنم رفتم حموم..

تازه 4:30ا ومن تازه ناهار خوردم...خستم..

ولی نخوابیدم سرم بیحاله...باید برم تو شهر جزوه مربیگردی بگیرم.فردا جلسه آخر کارگاهه جمعه امتحان و بعدش4ماه کارآموزی تا سطح یک..کتاب ماندی هم رو میزه دوشنبه ارائه دارم،یکشنبه میان ترم دارم،چهارشنبه هم جای نقش اصلی دختر فیلم من پیش از تو دوبله کنم!چون تاحالا کار کلاسی نداشتم،پنجشنبه پایان ترمه بچه هاست و باید یکشنبه و سه شنبه باهاشون کار کنم و برگه های املاشونم صحیح کنم ببرم

ولی آدمی که دلش گرم نیست ذوق نداره این کارا چقدر آزاردهنده میشه

ازیناست که میگم نخونید:)...
ما را در سایت ازیناست که میگم نخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1its-me0 بازدید : 201 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 14:59