آنچه امروزگذشت راشرح دهید 2نمره( موقت )

ساخت وبلاگ

امروز صبح حدودای ساعت6رسیدیم..

طی یه اقدام فداکارانه تمام وسیله ها وچمدوناروباز کردم ومرتب کردم وهروسیله ای هرجاباید میبودگذاشتم..

تا کارار و کردیم و لباساموشستم ( اصولالباسای جنس حساسموبادست میشورم )وتمیزکاری بشور بساب وحمام..

دیشب توقطارکلی چشام سوخت فرداش از خاک روچادرم فهمیدم خاک بوده ...

خلاصه با یه سردردشدید خوابیدم..

بعد1پاشدم دیرم شده بود..افطاری حرم که به نیت آقای لانتوری برداشتم گذاشتم پاکت ورفتم کلاس وبعد کلاس با اژانس رفتم اونجا..

نشدسفارشات وباقی حرفاروبگم:/

اصلا انقدعجله ای شدنمیدونم سلامم کردم درست یانه..فک کنم یک دقیقه نشد:/هم من بایدمیرفتم ماشین منتظر بود هم جناب لانتوری مشتری داشتن..

خلاصه ببخشیداون همه حرفی که گفتیدنشد بگم:|

سرم درد میکنه بس شدید:/حس میکنم رو تک تک اعصابم خاک نشسته..

یک

ماهی من نمیرسم بیام وب زیاد این بی معرفتی وسرنزدنامو ببخشید دیگه

ازیناست که میگم نخونید:)...
ما را در سایت ازیناست که میگم نخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1its-me0 بازدید : 198 تاريخ : شنبه 27 خرداد 1396 ساعت: 19:47