شب نوشت سوسکی

ساخت وبلاگ

 

یه چندوقت بود از چاه سرویس بهداشتی یه نوع سوسک میومد بالا ازین سوسک فاضلابای زشت با این تفاوت که این لعنتیا انگار نسخه ارتقا داده شدشون بودن

از هر سطح صافی بالا میومدن و انگار آب شش داشتن، کاری که انجام میدادیم این بود به محض ورود اول همه جارو چک می کردیم امشب داشتم میگفتم ادم به درودیوارم دیگه نمیتونه اعتماد کنه سوسکم سوسکا قدیم روزمین بودن فقط...

که دیدم بالای سرم روی در نشسته

سریع خارج شدم و رفتم واحد بالا به داداش هم گفتم سوسکه کجاست اونم نره(اونم میترسه)

اومدم پایین مسواک در دهن تو اینستا می چرخیدم که دیدم یه چیزی تو هوا میگه

وییییییژ و تقی خورد رو زمین

(الان که دارم مینویسم سر جام دراز کشیدم شونم از تو موهام لیز خورد افتاد پایین زهرم ترکید:|)

داشتم میگفتم، فهمیدم سوسکه آبپشن جدیدتریم داره اونم بال!

بدو بدو رفتم بالا دم اتاق داداش تند تند در زدن( داشت میومددرو باز کنه گفت وای به حالت الکی اومده باشی)

شرایط کاملا بحرانی توضیح دادم دوتایی بدو اومدیم پایین.نشون داداشم دادم سوسک رو خودم برگشتم توچهارچوب در که اگه پرید من فرار کنم  (دقیقا همینطور خواهریم)

داداش چشاشو بست نفس عمیق کشید منم تند تند میگفتم یا خدا یا خدا یا خدا

خلاصه که شروع شد

رفت زیر مبلا مبلارو چپ کردیم(من همونجا تو چهارچوب در بودم البته) نبود

داداش تو چشام زل زد گفت:باید شبی پیداش کنیم

منم گفتم آره وگرنه دوتایی باید بریم بالا بخوابیم(از ترس)

کلا خونه رو ریختیم وسط تا پیداش کردیم. بعد کلی هدف گیری اشتباه داداش بالاخره اومد وسط فرش

و داداش شروع کرد با جارو زدن

داداش میزد اون باز تکون میخورد

میزد اون میچرخید

میزد اون غلت میزد

اینجا بود که دوتایی زدیم زیر خنده

که مامان بیدار شد اومد گفت چی شده؟ بعد با چندتا فحش مورد عنایت مارو قرار داد رفت:|

خدا رحم کنه صبح بابت بد خواب شدن آسفالت نشیم

سوسکه رو تا کلشو نکند باز تکون میخورد. داداش یکم روش مایع ظرف شوییم ریخت(نمیدونم چرا)

بعد راضی شدیم بندازیمش آشغالی

 

ازیناست که میگم نخونید:)...
ما را در سایت ازیناست که میگم نخونید:) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1its-me0 بازدید : 160 تاريخ : يکشنبه 15 تير 1399 ساعت: 16:39