ازیناست که میگم نخونید:)

متن مرتبط با «روز نوشته های یک معلم» در سایت ازیناست که میگم نخونید:) نوشته شده است

بعد از مدت ها روزنوشت

  • 1 دیروز یه خانومه دوبار اومد تا لیوان ابشو تو سطل کوچیک کنار میز ماخالی کنه و هر دوبار وقتی دید ما داریم تو تخم چشماش نگاه میکنیم یه ذره دودل شد و بعد منصرف! یعنی میخوام بگم یجوری مردم بی مسئولیت و بی رحم شدن در قبال دیگران که مثل اینایی کوچه یه طرفه خلاف میان تو تخم چشات زل میزنن و منتظرن تو از سر راهشون بری عقب! و میدونید این خیلی بده.. خیلی! 2 من نمیدونم کدوم پیج های اب دوغ خیاری یا افکار روشن فکریه! جدید به یه سریا گفته میتونن در قالب رک بودن انواع قضاوت وبرچسب رو به افراد دیگه داشته باشن اونم وقتی کسی ازشون نخواسته؟ اصلا کی به اینا توهم اینو داده که اینا در حدی هستن که بخوان زندگی و افکار یه نفر دیگه رو تحلیل کنن؟ بچه جان تو نهایت بتونی بگی بنظر من بهتره اینجوری فکر کرد تازه اونم اگر ازت نخواستن و میگی باید منتظر "کسی نظر شما رو نخواست" هم باشی‌. رک بودن یعنی شما در بیان نیاز های شخصیت و انچه برات خط قرمزه ثابت قدم باشی و حریم شخصیتو حفظ کنی! ولی وقتی بر اساس افکار شخصیت خط کش زندگی بقیه میشی اسمش بیشعوریه. 3 همسرم عینکشو بعد از سال ها عوض کرد و من دلم میخواست امتیاز تست فریم جدیدشو از دست ندم ولی با اتفاق عجیبی روبه رو شدم..یهو کیفیت همه نوشته ها و تابلوهای توی خونه از ۲۸۰ به ۱۰۸۰ تغییر کرد اصلا این مدت متوجه ضعیف شدن چشمام نشده بودم وازون روز تاحالا دقت کردم چقدر دوربینم تار شده.. حس تباهی دارم خلاصه, ...ادامه مطلب

  • من این روزها

  • این روزای من شده غصه.. استرس..ترس، ترس،ترس... معده درد، حالت تهوع.., ...ادامه مطلب

  • هفته ای یه روز آدم باش

  • ۱ دیشب توی قطار یه فیلم جالب گذاشته بودن که خب از نیمه فیلم رو دیدیم ولی کلیت فیلم از همونجا متوجه شدم.. توی این فیلم میاد تقابل دو نگاه به زندگی نشون میده که اولیش قالب اصلی زندگی هممونه، نگاه اولش نگاه کارمندیه، سر تایم بیدارشی سر تایم بخوابی استرس کار همه چی رو برنامه، همه برنامه ریزی ها بر اساس کار، بچم یه روز از درسش نیافته  درسخون باشه معدل اول باشه و.... و بعد نشون میداد چقدر این چهارچوبای الکی مارو از لذت زندگی محروم کرده! چقدر غرق زندگی منضبط کارمندی هستیم و از لذت و هیجان زندگی دوریم! آخر فیلم یه دیالوگ قشنگ به این مضمون بود: همه ما وقتی جای هستیم که بهمون خوش میگذره و کنار عزیزانمون هستیم فکر میکنیم چیزی نیست و بازم تکرار میشه، درحالی که شاید اینبار آخرین بار باشه! من زنمو کنار این دریاچه از دست دادم و این آخرین باری بود که خوشحال بودم... ۲ روحیه ریسک پذیری خیلی خوبه، روحیه رها بودن این چندوقت تو زندگی و کارم به خصوص متوجه شدم چقدر به این روحیه لازم دارم و چقدر جاش خالیه! و خب میتونم بگم یکسال گذشته برای من تجربیات خیلی زیادی به ارمغان آورد.. برای خیلیاش چندروز اضطراب کشیدم دلپیچه داشتم، متاثر شدم، افسرده شدم و... ولی خب خوشبختانه قوی تر شدم یا به عبارتی پوستم کلفت تر شد, ...ادامه مطلب

  • مشت های کوبنده

  • اومدیم یه جایی دوتا پلاستیک شکلات دادن دست دوتا بچه تخس با یه ضربی میکوبن.. بابا اینا اشتباه گرفتن این مشتارو باید حواله اسرائیل اشغالگر کنی بچه جون مگه حمله چریکی اینجاست اینجور پرت میکنی چرا مادر پدرا توجیه نمیکنن بچه هارو, ...ادامه مطلب

  • اینجوری تبریک میگن(رمز به دوستانی که بشناسم داده میشود:))

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • یک قدم

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • عشق در روزگار کرونا

  • نه که خیال کنی آدم جا زدن باشم! نه.من فقط ترسیده ام، نگرانم!دلم گرفته و حس میکنم جای من کاکتوس کوچکی ست کنج خانه، خارج از دید همه... کاکتوسی که خودش می ترسد رنج خارهایش کسی را برنجاند..همیشه اینطور ن, ...ادامه مطلب

  • دختری که رهایش کردی

  •   خواستم براتون از لذت خوندنش بگم، که بنظرم اومد همین کافیه:) من که دوست داشتم.   می‌ دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشت می‌ سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌‌ گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشت, ...ادامه مطلب

  • یک نفر آدم

  •   نمی دانم .... نمیدانم چه میخواهم بگویم غمی در استخوانم می گدازد     +یک نفر آدم، به اندازه ده نفر خسته.. و به اندازه یک شهر دلگیر +خسته هستم!آیا میشناسیدم؟, ...ادامه مطلب

  • دیروز امروز هفته آینده

  •     ذوقم به همه چی کور شده..یجورایی انگار مچاله شدم تو خودم.. نمیدونم سر مریضی این چندوقته یا خستگی توام با دلمردگی این روزا..که جسمم خسته است.. صبحا به زور چشام باز میکنم دیشب ساعت 8که رسیدم خونه درا, ...ادامه مطلب

  • موهایم هوس دست نوازش دارند..

  • لعنتی اسمش سردرد است. اوج که میگیرد، درد بی درمان است...تمام جسم و جانم را زیرو رو میکند..آن روی مدفون شده را.... انگار که گدازه ای در جمجمه ام گذاشته باشند همانقدر تبدار..میسوزم... داشتم میگفتم آن, ...ادامه مطلب

  • و بعد از مدت ها،روزنوشت

  • 1 دوشنبه شب عروسی دختر عمم بود رفتم پیش مادر بزرگم گفتم سلام مادربزرگ خوبی؟ گفت سلام عزیزم خوبی نینیتون چطوره؟گفتم جانممم؟گفت نینی تو راهی؟ خودمو معرفی کردم و بعد تو افق محو شدم، فکر کردم با عمم من, ...ادامه مطلب

  • من پای بدی های "تو" هم میمانم

  •   ساعتی را میهمان من باش..خیالت راحت تنها یک مهمانی ساعتی است، راه ما از همان اول جدا بود و هست..دیگر اصرار به گره خوردن این راه نیست،اصرار که نه،حتی میل و اشتیاقی هم نیست..اخریین بار که خواستی گره ر, ...ادامه مطلب

  • سرتان را زیر برف نکنید!این یک حقیقت است.

  • یبار یه نفر یه حرفی بهم زد،خیلی برام گرون تموم  شد،خیلی بهم برخورد امروز با دوستم رفته بودیم بیرون جلوی این عروسک فروشیا ادا در میورد دوستم و داشتیم میخندیدیم یاد اون حرف افتادم دیدم تو این موقعیتم م, ...ادامه مطلب

  • روز نوشت(وی خیلی نوشت!:|)

  • 1 داداشم ویروس گرفته ویروس بدیم هست ظاهرا خوب شده،ولی ذره ای رعایت نمیکنه تهدیدش کردم که وای به حالت من بگیرما! ولی کو گوش؟خودش توی یکی دو روز3کیلو آب رفت بعد همه جا میگه خواهرم بهم میگه: الاغ به الا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها